دیدار سرپرست جدید کنسولگری افغانستان در مشهد با استاندار خراسان رضوی صحبت‌های کاظمی‌قمی درباره مهاجران افغانستانی | اخراج مهاجران، شیوه عمل خود را دارد + فیلم قیمت افغانی به تومان و دلار، امروز (چهارشنبه ۲۵ تیرماه ۱۴۰۴) پایان هفته دوازدهم لیگ برتر فوتسال افغانستان + جدول مسابقات معاون وزیر کشور: دوغارون خراسان رضوی نخستین گذرگاه بازگشت اتباع افغان به کشورشان است توضیحات یاراحمدی درباره علت بازگرداندن برخی از اتباع که گذرنامه دارند قیمت افغانی به تومان و دلار، امروز (سه‌شنبه ۲۴ تیرماه ۱۴۰۴) تمدید مهلت بازگشت اتباع غیرمجاز برای دریافت ودیعه مسکن آن‌ها  سرپرست جدید سرکنسولگری جمهوری اسلامی افغانستان وارد مشهد شد (۲۳ تیرماه ۱۴۰۴) نیروی کار خارجی، ستون نامرئی اقتصاد ایران ادامه درخشش تیم نورزاد نیمروز در فصل چهارم لیگ برتر فوتسال افغانستان سازمان ملل خواستار حمایت فوری بین‌الملل از مهاجران بازگشته به افغانستان شد قیمت افغانی به تومان و دلار، امروز (دوشنبه ۲۳ تیرماه ۱۴۰۴) جبهه مقاومت ملی افغانستان با انتقاد از طالبان از حضور چین در پایگاه بگرام خبرداد قیمت افغانی به تومان و دلار، امروز (یکشنبه ۲۲ تیرماه ۱۴۰۴) برترین‌های هفته یازدهم لیگ برتر فوتسال افغانستان معرفی شدند + جدول مسابقات معاون امنیتی و انتظامی استانداری خراسان رضوی: ۹۱ درصد از اتباع خروجی، خودمعرف هستند + فیلم بهروزآذر: ما این طرف مرز در ایران مشکلی برای خروج اتباع نداریم | بیش از این امکان میزبانی از اتباع افغانستانی را نداشتیم + فیلم رسم خداحافظی با همسایه خروج مهاجران افغانستانی غیرمجاز ضرورتی ملی، نه از سر بی‌مهری معاون رئیس‌جمهور در بازدید از مهمانشهر تربت‌جام: روند خروج اتباع غیرمجاز به شکل دقیق اجرا می‌شود + فیلم
سرخط خبرها

لعل بدخشان | روایت مدیر افغانستانی از حسرت دانش‌آموزانش

  • کد خبر: ۱۰۵۹۸۳
  • ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۵:۵۳
لعل بدخشان | روایت مدیر افغانستانی از حسرت دانش‌آموزانش
نادر موسوی مدیر مدرسه خودگردان فرهنگ در تهران روایتی از مواجه خود با دانش‌آموزانش در نزدیکی مدرسه نوشته، روایتی که پر از اشک و آه است.

به گزارش شهرآرانیوز؛ از پل می‌آمدم پایین که دیدم مرد جوانی دارد کمک می‌کند تا دخترک کیفش را به پشتش بیندازد. از لباس‌های خانگی دخترک فهمیدم از شاگردان مدرسه است. نزدیک‌تر رفتم. دخترک تا مرا دید لبخند زد و گفت سلام آقا مدیر و به برادرش که با کمی تعجب نگاه می‌کرد گفت مدیرمان است.

دو تای دیگرشان هم با دیدنم لبخندزنان نزدیک شدند. چند قدمی باهم رفتیم. از دخترک پرسیدم نامت چیست؟ گفت محبوبه. نام خواهرش محجوبه و نام برادرش مسعود بود. گفتم از کجا هستید؟ گفت از بدخشان. گفت شش، هفت ماهی می‌شود آمده ایم ایران. تا کلاس سوم در بدخشان درس خوانده بود.

طالبان که عمویش را می‌برد پدر هم که ارتشی بوده شبانه دار و ندارش را رها کرده با چهار فرزندش می‌آید به سوی ایران. خودش کلاس دوم و خواهر و برادرش کلاس اول بودند.

وقتی از خانه شان در بدخشان پرسیدم چشمان زیبا و عسلی اش پر اشک شد و گفت خبر ندارم. شب از خانه‌مان بر آمدیم و دیگه نمی‌دانم چی شد، می‌گویند طالبان خانه کسانی که در ارتش بوده را گرفته. گفتم ایران را دوست داری؟ گفت: آره. اینجا آرامی است و دختر‌ها می‌توانند مکتب بروند. من دوست دارم درس بخوانم.

ایستادم تا بروند. سه تایی دست همدیگر را گرفته و شادی کنان دویدند سوی مدرسه. من هم آمدم. بچه‌های اولی و مهد کودک همگی سر کلاس رفته بودند. محبوبه روی حیاط نشسته بود و با دوستش داشت چندتا کتاب داستان را با شور و شوق ورق می‌زدند. کمی عکس و فیلم گرفتم. آموزگار کلاس اول داشت درس حلزون را می‌داد، صدای یکی از دختر‌ها بلند شد که می‌گفت ما نباید حلزون را بخوریم، بد مزه است... خنده ام گرفت و از کلاس شان دور شدم، اما همچنان داشتم به محبوبه و محجوبه و دیگر لعل‌های بدخشان فکر می‌کردم که با آمدن طالبان پشت در‌های مدرسه مانده اند و چشمان عسلی شان پر از آه و اشک و حسرت درس خواندن است.

منبع: صفحه اینستاگرام مدرسه فرهنگ

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->